- بررسی تخصصی
- مشخصات
- نظرات کاربران
اسپنسر جانسون نویسنده و فیزیکدان آمریکایی در سال 1938 متولد شد.او در رشته ی روان شناسی تحصیل کرد و تا مقطع دکترا این رشته را ادامه داد. او لقب پادشاه تمثیل را دارد چرا که مهارت او در دریافت مسائل پیچیده و دشوار و ارائه راهکارهای ساده و آسان است. از دیگر اثر او می توان مدیر یک دقیقه ای اشاره کرد. او در سال 2017 در اثر سرطان درگذشت .
اسپنسر جانسون با تجربیاتی که در طول تدریس در دانشگاه ، اتاق مشاوره و درمان مراجعانش به دست آورده بود به فکر این افتاد تا کتابی با استفاده از قصه ها و نشانه ها با زبانی ساده بنویسد که تاثیر گذاری زیادی داشته باشد.او در این مورد گفته "خوب به چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده نگاه کن!سعی کن یک چیز ارزشمند در آن وقایع پیدا کنی و از آن درس بگیری .کار تمام نشده درس ارزشمندی که یاد گرفته ای را به لحظه ی حال بیار و ببین که با استفاده از آن درس چطور می توانی الان را بهتر کنی!" جانسون برای تاثیرپذیر بودن داستان از یک قصه ی شیرین و خواندنی استفاده کرده است.او در این کتاب نشان می دهد که چگونه تغییرات در زندگی انسان ها برنامه های قبلی آن ها را از بین می برد بدون این که کسی منتظر تغییری باشد.
داستان کتاب چهار شخصیت دارد. دو موش به نام های اسنیف و اسکاری و دو آدم کوچولو با اسامی هم و هاو. این چهار شخصیت در هزارتویی پر پیچ و خم زندگی می کنند و غذای اصلی آن ها پنیر است. هر کدام از شخصیت های داستان برای پیدا کردن پنیر روش جست و جوی مخصوص به خود را دارد. موش ها که به صورت طبیعی از غریزه برای پیدا کردن پنیر استفاده می کنند . اما دو انسان کوچولو از باورها و عقایدی استفاده می کنند که موش ها نمی توانند به آن باورها و عقاید حتی فکر کنند. با این حال آن دو انسان کوچولو بیشتر از موش ها پنبر به دست نمی آورند. از نظر جانسون پیدا کردن پنیرهای خوب و خوشمزه ربطی به ساختار مغز ندارد که انسان ساختار مغزی پیچیده تر دارد.