کتاب شایو نشر کتاب فانوس نویسنده اوسامو دازای مترجم مرتضی صانع جلد شومیز قطع رقعی

رمان شایو(پایین رفتن خورشید) اثر اوسامو دازای نویسنده ی ژاپنی است. این رمان اولین کتاب اوسامو دازای است که به فارسی ترجمه شده است.

اوسامو دازای به شدت تحت تاثیر داستایوفسکی نویسنده ی شهیر روس بوده است.

درباره کتاب :

رمان درباره افول و سقوط خانواده ی ثروتمند و اشراف زاده ژاپنی بعد از جنگ است. پس از جنگ در ژاپن یک تحول عظیم رخ داد زیرا ژاپن با شوک شکست و اشغال توسط آمریکا و متحدین او رو به رو شد .دازای با قرار دادن اتفاقات پس از جنگ به عنوان پس زمینه ی داستان ، سقوط یک خانواده ی اشرافی در ژآپن را به نمایش می گذارد. پایه و اساس رمان درباره ی افول است. هر دوره ای از زندگی ناگزیر به پایان می رسد حتی دوران امپراتوری و قدرت.ژاپن با آن همه قدرت پس از جنگ جهانی دوم با افول در همه ی زمینه های اقتصادی و اجتماعی رو به رو شد.

راوی داستان شایو ، دختر خانواده است .او کازوکو نام دارد پدرش را در جنگ از دست داده و برادرش هم که  طی جنگ به اعتیاد دچار شده رفته و مدتهاست که از او خبری نیست.او به تنهایی از مادر بیمارش مراقبت می کند . خانواه ای ثروتمند و از طبقه ی اشراف که حالا به دلیل مشکلات مالی مجبور شده اند به حاشیه ی شهر بروند و در کلبه ی کوچک زندگی کنند.وضعیت اقتصادی خانواده هر روز بدتر می شود.

بریده ای از کتاب شایو نشر کتاب فانوس : 

 هیچ وقت صبحانه خوردن را دوست نداشته ام.هرگز هم پیش از ساعت ده احساس گرسنگی نکرده ام.امروز صبح تصمیم گرفتم،سوپ درست کنم،ولی قصدم فقط خوردن بود،حالا هر چیزی.چند کوفته برنجی در بشقاب انداختم و چند بار با هاشی بهشان سیخونک زدم تا از هم جدا شوند. درست مانند کاری که مادر هنگام خوردن سوپ با قاشق می کند،تکه ای را در زاویه درست با دهانم بلند کردم و گویی پرنده کوچکی را خوراک می دهم آن را در دهانم گذاشتم.با غذایم که ور می رفتم مادر،صبحانه اش را تمام کرده بود،به آرامی برخاست و پشت به دیواری که آفتاب پگاه گرمش کرده بود ایستاد.کمی در سکوت تماشاگر غذا خوردن من بود.

"کازوکو،نباید اون طوری بخوری.باید صبحانه رو وعده ای کنی که بیشتر از همه ازش لذت می بری."

"شما از صبحانه لذت می برید مادر؟"

"من مهم نیستم .... من که دیگه مریض نیستم."

"ولی این من ام که مریض نیستم."