- بررسی تخصصی
- مشخصات
- نظرات کاربران
The Lies We Tell Ourselves
درباره ی نویسنده :
جان فردریکسون درمانگر حوزه ی روان درمانی پویا کوتاه مدت فشرده است.
او در حال حاضر مدیر آموزش روان درمانی پویا کوتاه مدت فشرده ،در دانشکده روان پزشکی دانشگاه واشنگتن است.
موضوع کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم :
جان فردریکسون در این کتاب به بیان این نکته پرداخته است که انسان ها فقط با یک راه حل می توانند به رنج های خود پایان دهند و آن راه حل رو به رو شدن با حقیقت و پذیرفتن آن است. ما برای دوری از درد دروغ هایی را به خود می گوییم و آن ها را پذیرفته ایم از حقایق زندگی و رو به رو شدن با آن ها هراس داریم و همین مسئله باعث وجود بیماری در ما می شود. نویسنده با ذکر مثال های متعدد سعی بر شناخت و فهم مسئله دارد.
در کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم روان درمانگر تمامی رفتارهای غلطی که ممکن است در طول زندگی داشته باشیم بررسی و به عوامل پیدایش آن ها پرداخته است. جان فردریکسون معتقد است علت ظاهری که ما برای مشکلاتمان پیدا می کنیم علت اصلی و واقعی نیستند. در حقیت نویسنده در کتاب سعی دارد بگوید ما از چه چیزی می ترسیم و چگونه باید این ترس را مهار کنیم .
کتاب شامل شش فصل است هر کدام از فصل ها مرحله ای از یافتن ریشه ی ترس ها و مشکلاتی که در پی آن ها برای ما به وجود می آید و چطور با آن ها رو به رو شویم را شامل می شود.
این شش فصل کتاب عبارتند از :
-ایرادی وجود دارد.
-چگونه از حقیقت زندگی مان دوری کنیم؟
-خودداری از پذیرش
-بمیرید پیش از آنکه بمیرید
-دروازه ی حقیقت بودن
-پذیرفتن
در فصل اول نویسنده سعی دارد مسیری که درمانگر برای بهبود ما طی می کند دریابد.
فصل دوم بررسی دروغ هایی که گفته می شوند .
فصل سوم بیان روش هایی است که هر فردی برای فریب خود و فرار از حقیقت انتخاب می کند.
فصل چهارم فرد با مرحله ی انکار و برداشتن نقاب روبه رو می شود.
فصل پنجم پس از انکار و برداشتن نقاب برای دیدن و شنیدن حقیقت آماده می شویم .
فصل ششم همان فصل پایانی فرد برای شفا یافتن و پذیرش حققیت دعوت می شود.
اگر به مطالعه ی کتاب هایی در زمینه خودیاری علاقه دارید حتما این کتاب را بخوانید.
در بخشی از کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم می خوانیم :
همه ی ما درد را در زندگی تجربه کرده و در آن غرق شده ایم.در حالی که حقیقت ما را فراگرفته است، با دروغ هایی که به خودمان می گوییم از آن دوری می کنیم ، دروغ هایی که حتی تشخیص نمی دهیم ، دروغ هایی که هرگز قصد نداریم بگوییم . متاسفانه ، این دروغ ها که ممکن است در آغاز ، زندگی مان را نجات داده باشند ، در گذر زمان بدترین دشمنانمان می شوند و رنج بیشتری به بار می آورند.
به دنبال کمک می گردیم ، چون تصور می کنیم ایراد داریم در حالی که دروغ هایمان ایراد دارند.از خودمان می پرسیم که آیا از هم پاشیده ایم درحالی که دروغ هایمان دارند از هم می پاشند و اجازه می دهند احساساتمان پدیدار شوند.برای فرار از احساساتمان دروغ های بیشتری به خودمان می گوییم که رنج بیشتری پدید می آورند. اگر چیزی که در ما ایراد دارد نشان دهنده چیزی باشد که درست است چه ؟
اگر نیاز باشد از فرار کردن دست برداریم و برگردیم تا چیزی را که از آن می ترسیده ایم بپذیریم چه ؟ رو به رو شدن با حقایق زندگی مان نه تنها علت رنجمان را روشن می کند بلکه توان روبه رو شدن با آن حقایق را هم به ما می دهد.